هالیوود چگونه پا گرفت؟
ارسال شده توسط N در 90/2/25:: 9:31 صبحقسمت اول
اگرچه بررسى فیلم شامل مسائلى نظیر زیبایىشناسى، تکنولوژى، ایدئولوژى و شناخت مخاطب است، اما مطالعه فیلم به مثابه صنعت، اصل اولیه تمام مطالعات راجع به سینماست؛ زیرا سینما در تمام جهان به عنوان یک صنعت سازماندهى مىشود، یعنى مجموعهاى از کارهاى تجارى که از طریق تولیدِ فیلم، توزیع و نمایش فیلم براى مخاطبان (چه در سینما چه در سالنهاى نمایش، تلویزیون، ویدئو یا روشهاى جدید دیگر) در جستجوى کسبى سودآور است. بنابراین، شاید علىرغم میل ما به اینکه سینما [ صرفاً ] صنعت نباشد، ولى مجبوریم براى درک کامل تأثیر و نفوذ سینما، ویژگى صنعتى آن را هم بررسى کنیم.
پرسشى اساسى که اکثر دانشمندان و محققان با آن روبهرو هستند این است که: بررسى سازماندهى و کنترل صنعت فیلم چگونه به درک ما از زیبایىشناسى، ایدئولوژى و دریافت فیلم کمک مىکند؟ پاسخ به این سوال آسان نیست، اما پاسخ من این است که هرچند صنعت فیلم به طور مستقیم ویژگیهاى زیبایىشناسى و خصایص ایدئولوژیک فیلم را تعیین نمىکند، معهذا چارچوبهایى تعیین مىکند که زیبایىشناسى، ایدئولوژى، و دریافت فیلم ضرورتاً در متن آنها عمل مىکنند.
بررسى صنعت فیلم نسبتا سخت است اما با بررسی یک حقیقت مهم آسان می شود. پس از دهه 1920، صنعتى به نام «هالیوود» واقع در ایالاتمتحده، جهان را تحت سلطه داشته است. پس کانون بررسى تاریخ صنعت سینما به درستى با هالیوود آغاز مىشود. این امر به این دلیل نیست که بگوییم هالیوود آمریکا بهترین فیلمها را تولید کرده است، بلکه به این سبب است که هالیوود، سینماى ملّى دیگر کشورها را مجبور کرده تا کار خود را با رقابت با هالیوود آغاز کنند.
اولین اصول
هالیوود پیش از هر چیز یک صنعت است، مجموعهاى از شرکتهاى سودآور که کار خود را از استودیوهاى واقع در ایالاتمتحده آغاز کردهاند. هالیوود هم، نظیر تمام صنایع فیلمسازى، شامل سه جزءِ اصلى تولید و توزیع و نمایش فیلمهاى بلند است.
تولید: فیلم باید خلق شود. این کار از اوایل دهه 1910 در استودیوهاى داخل و حومه لسآنجلس، در محلى به نام هالیوود انجام مىشد. البته این کار فقط محدود به آن قسمت از شهر نمىشد.
توزیع: هنگامى که فیلمها ساخته شدند، شرکتهاى هالیوودى فیلمها را به اقصى نقاط جهان مىفرستند. توزیع در سطح جهان، مبناى قدرت هالیوود است. هیچ مرکز دیگرى غیر از هالیوود، توزیعى در این سطح ندارد.
نمایش: در نهایت، فیلمها در سینما و سالنهاى نمایش و تلویزیون به نمایش درمىآیند. قبل از عصر تلویزیون، فیلمها در سالنهایى با 6000 صندلى به اکران درمىآمدند. از دهه 1960 به بعد اکثر مردم بیشتر فیلمها را از طریق تلویزیونهاى خود نگاه مىکنند.
حال سوال اصلى این است که هالیوود چگونه توانست تمام فعالیتهاى مربوط به تولید و توزیع و نمایش فیلم را قبضه کرده و به رغم پدید آمدن صدا و فیلم رنگى، پرده عریض screenwide و گسترش تلویزیون و ویدئو هنوز هم در رأس قدرت بماند؟
ظهور هالیوود
صنعت سینما در ایالات متحده از همان سالهاى واپسین قرن نوزدهم رشد کرد و تا سال 1930 به مجموعهاى به هم پیوسته از چندین شرکت بزرگ تبدیل شد؛ یعنى در اواسط [ زمان ] ظهور فیلم ناطق بود. دوران اولیه تاریخ هالیوود حسى از اندوه را به آدمى القاء مىکند، زیرا چنین به نظر مىرسد که هالیوود با ایجاد یک ساختار تماماً متمرکز بر سودآورى مانع تولد نهادى بالقوه شده است.
در آغاز، سینما فقط شکل دیگرى از تکنولوژى بود. در تمام سالهاى دهه 1890 و اولین روزهاى قرن بیستم، مخترعان همراه با اولین فیلمسازان و نمایشدهندگان، تلاش بسیار کردند تا مردم شکاک را متقاعد کنند که از سینما استقبال کنند.
مبتکران اولیه و تاجران در خلأ و براى ایجاد تجارتى ایده آل کار نمىکردند، بلکه هدفشان بیشتر فروش کشفیات جدید از طریق صنایع تفریحى موجود بود. رابرت آلن (1985) نشان مىدهد که سالن نمایش وا دویل( (Vaudevilleنخستین مجرا براى این تجارت را فراهم آورد. این مدل نمایشى به زودى جاى خود را به نیکلو دئونها [ سینماهایى که ورودى آنها 5 سنت بود ] بخشید. نیکلودئونها از سال 1905 تا 1910 فیلمهایى بلند نمایش مىدادند و طى یک دهه، راه را براى آنچه که صنعت هالیوود نامیده شد، هموار کردند. اما براى نمایش فیلم به بیش از یک کانون نیاز بود و سیستم تولیدِ فیلم مىبایست گسترش پیدا مىکرد. هالیوود سیستم قابل انعطافى براى تولید و توزیع منظم فیلمهاى بلند ایجاد کرد که در کنار آن، فیلمهاى کوتاه و خبرى هم تولید و توزیع مىشد ( استایگر ، 1982).
در نهایت، هالیوود به عنوان مرکز توزیع و پخش و نمایش فیلم در جهان مطرح شد. گسترش سینماى هالیوود در دنیا تا اوایل دهه 20 کامل شده بود، اما رهبرى و سلطه آن در کل جهان هنوز تمامعیار نبود. رابرت اندرسن خاطرنشان مىکند که [ اگرچه [توماس ادیسون و دیگران، انحصارى مبتنى بر حق اختراع به وجود آوردند، اما این امر به سرعت ناکام ماند و مشخص شد که براى ایجاد یک سلطه طولانىمدت، به نوعى متفاوت از انعطافپذیرى نیاز است. این دوره اولیه با ابداع صدا به پایان رسید. محبوبیت سینماى ناطق سبب شد تا شرکتهاى جدیدى مانند برادران وارنر، قدرت گرفته و به جمع استودیوهاى بزرگى نظیر پارامونت و لاوز و دیگر شرکتهاى عظیم سینماى صامت بپیوندند، ولى با این کار، این شرکتها نه تنها محدود نشدند، بلکه قدرت آنها افزایش یافت (گومرى، 82-1980).
سیستم استودیو
ابداع صدا، کنترل هالیوود را بر بازارِ جهان وحدت بخشید و ایالاتمتحده را به دوران «استودیوها» سوق داد که پنج شرکت نمایشى بزرگ «پارامونت»، «لاوز» (شرکت مادر معروف به MGM )، «فوکس فیلم» (که بعدها به فوکس قرن بیستم تغییر نام داد)، برادران وارنر و RKO ، سیستم فیلمسازى و توزیع و نمایش را در اختیار داشتند. این شرکتها در طول دهههاى 30 و 40 بر هالیوود حکومت مىکردند و در کل جهان به صورت یک تجارت تماماً یکپارچه عمل مىکردند.
لیکن مسألهاى که موقعیت هالیوود را در این دوران تعیین مىکرد، مالکیت سینما بود نه تولید استودیویى. استودیوهاى عمده با کنترل سینماهاى مراکز شهرها در سراسر ایالات متحده 43% میانگین درآمد حاصل از گیشهها را کسب مىکردند. پنج شرکت بزرگِ فیلمسازى هنگامى به سینماهاى کوچکتر اجازه نمایش فیلمها را مىدادند که خودشان تمام درآمد حاصل از اولین نمایش فیلمها را دریافت کرده بودند.
شرکتهاى یونیورسال پیکچرز، کلمبیا پیکچرز و یونایتد آرتیستز، «سه [ خواهر ] کوچک» دوره سیستم استودیو را تشکیل مىدادند و جمعآورى تهمانده درآمد فیلمها را رهبرى مىکردند. این سه شرکت، علىرغم اینکه همیشه بخشى از غولهاى هالیوود محسوب مىشدند، اما نتوانستند هیچگاه با «اتحاد پنجگانه» رقابت کنند، چون سینماهاى «سطح بالا» را (که فیلمها را براى اولینبار پخش مىکردند) در اختیار نداشتند. سینماهاى حاشیهاى با الهام از روش حراجیها، شروع به نمایش دو فیلم با یک بلیط کردند و بدینترتیب تقاضا براى فیلمهاى درجه پایین را افزایش دادند.
عنصر پخش تلویزیونى
رکود دوره استودیو که ناشی از حاشیهنشینى و ازدیاد جمعیت و پیدایش رسانهاى رقیب به نام تلویزیون بود،موجب شد در سال 1984، دولت فدرال ایالات متحده، «ائتلاف پنجگانه» را وادار کند تا سینماهاى خود را بفروشد و هالیوود ناگهان دسترسى به تسلط مستقیم خود بر بازار فیلم را از دست داد.
این اقدام علیه استودیوهاى بزرگ، درست در زمانى رخ داد که مخاطبان سینما رو به افول و کاهش بودند. سال 1946، اوج حضور هفتگى مردم در سینماها بود و پس از آن، حضور مردم رو به کاهش نهاد، آنچنان که در اوایل دهه 60 به نصف میزان آن در دوران طلایى جنگ جهانى دوم رسید.
توجیه اصلى این است که هنگامى که بعد از جنگ جهانى دوم تلویزیون شروع به پخش برنامه کرد، سینماروها در خانه ماندند و جذب برنامههاى مجانى تلویزیون شدند (که پول آنها از طریق آگهى داده مىشد). به ناگهان، سینما رفتن تبدیل به تفریح شبانه و پُرخرجى شد.
اما این «تحلیلِ مبتنى بر جایگزینى» فراموش مىکند که در اکثر بخشهاى ایالات متحده، امواج تلویزیونى تا مدتها بعد از رکود سینما قابل دریافت نبود. در اواخر دهه 40 و اوایل دهه 50، فقط %31 از مردم تلویزیون داشتند، اما دقیقاً در همان زمان بود که میلیونها نفر سینما رفتن را ترک کردند. بعد از جنگ جهانى دوم، شیفتگان و سینماروهاى باسابقه در امریکا دست به کارهاى جدیدى زدند: تشکیل خانواده، یافتن خانههاى بهتر در حومههاى شهر، خریدن ماشین، یخچال و جورابهاى نایلونى که در زمان جنگ وجود نداشت. بنابراین، احتمالاً حومهنشینى و ازدیاد جمعیت (و هزینههاى خانوادگى) بود که باعث شد کاهشى در مخاطبان سینما در ایالات متحده پیش بیاید.
در طول دهه 50 و 60 صنعت فیلم خود را با شرایط جدید وفق داد. این کار ابتدا توسط «اتو سینما» و سپس توسط ایجاد سینما در اماکن خرید انجام شد. در متن این شبکه یا بازار جدید، هالیوود هم با توسعه تصاویر رنگى و «پرده عریض»، محصولات خود را از برنامههاى سیاه و سفید تلویزیون متمایز ساخت. این عوامل هالیوود را تغییر داد. پیشبینى مىشد که از اوایل دهه 50 که امریکاییها در هر خانه تلویزیون داشتند، هالیوود قدرت خود را از دست بدهد. اما مسأله اینگونه نبود، چون صنعت هالیوود خود را با تغییرات وفق داده و از تغییر اوضاع به نفع خود سود جسته بود.
اینطور به نظر می رسد که حرکت به سوى فیلمسازى مستقل، نشانگر وجه جدیدى از تولیدات هالیوود بود. اینک تهیهکنندگان مستقل انبوهى از ستارهها و داستانها و ارزشهاى تولیدى خود را در قالب فیلمهاى بلندى سر هم مىکردند که توسط یک استودیو پخش مىشد. در این شکل جدید، تولید مستقل، استودیوها را قادر ساخت تا با هزینه کمترى سهم تولید فیلم خود را بالا ببرند. عاملان سرهمبندى کردن فیلمها مىآمدند و مىرفتند، ولى استودیوها همچنان قدرتمند مىماندند. بدون موافقت استودیو، هیچ فیلم جنجالى ساخته نمىشد. اما در همان زمانى که هالیوود از فیلمهاى جنجالى براى متمایز کردن خود از تلویزیون استفاده مىکرد، صنعت فیلم نیز با تلویزیون آشتى کرد. این کار با ساختن فیلم براى تلویزیون آغاز شد و سپس تا حد ساخت سریالهاى تلویزیونى و روایت سینمایى آثار ادبى گسترش یافت.
ادامه دارد...
با تغییر و تلخیص /فصلنامه ارغنون /نوشته داگلاس گومرى/ترجمه حمید محرمیان معلّم/